رشد استقلال و اعتماد به نفس در سه چهارسالگی کودک از اهمیت بسیار برخوردار است. استقلال وقتی در کودک رشد میکند که او در انجام دادن آنچه در توان دارد، آزاد باشد. اگر بزرگسالان از کودک بخواهند بیش از توانایی خود بکوشد یا اجازه تجربه و فعالیت و آموختن طبیعی را به کودک ندهند، کودک هرگز اعتماد لازم را به دست نخواهد آورد و نسبت به تواناییهای خود شک خواهد کرد.
کودکان پنج شش ساله نیز در مرحلهای قرار دارند که به نظر اریکسون از ابداع و ابتکار لذت میبرند. کودکان این سن، انرژی بسیار دارند که به آنها اجازه میدهد شکست را به زودی فراموش کنند یا از آن عبرت گرفته، جهتگیری صحیحتری نسبت به آنچه خواهان انجام دادن آنند، داشته باشند.
علاوه بر اینها، کودکان در این سن علاقهمند به طرحریزی و مسؤلیتپذیری و انجام دادن فعالیتهای اجتماعی هستند. کودک در هیج دورهای این چنین آماده یادگیری سریع و پذیرفتن فعالانهی مسؤلیت نیست. کودک علاقهمند است و میتواند با همکاری کودکان دیگر و توجه بزرگسالان به ساختن چیزهایی بپردازد یا برای ساختن و طرحریزی به کودکان دیگر بپیوندد؛ همینطورمایل است از بزرگسالان نیز به عنوان سرمشقی مطلوب استفاده کند.[1]
کودکان بیشتر از والدینشان تقلید میکنند و یکی از عوامل عمده مؤثر در رشد ذهنی و تکنولوژیکی نوع انسان توانایی او در تقلید از دیگران است. زیرا تقلید راه مؤثری است برای یادگیری اعمال جدید. کودک تقلید میکند زیرا: از توانایی در انجام عملی نامطمئن هست؛ تقویت اجتماعی میشود، تمایل به شبیه بودن به دیگری دارد، یا تمایل به رسیدن به اهداف خاصی دارد. نوع رفتارهایی که کودک در 3سال اول زندگی از آنها تقلید میکند تا حدودی بستگی دارد به سطح رشد شناختی او که تعیین می کند کودک کدام رفتارها را چالشانگیز میداند ولی نه غیرممکن. تقلید کردن کودک از دیگری به دو عامل بستگی دارد، یکی این که کودک برای شبیه بودن به آن فرد انگیزهای داشته باشد، دوم این که آن فرد تا چه حد عواطف او را برمیانگیزد. اینکه کودک از چه چیزی تقلید کند بستگی دارد به اینکه انگیزه او معطوف به چه هدفهایی باشد.[2]
اجتماعی شدن فرایندی است که کودکان از طریق آن معیارها، ارزشها و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را میآموزند. والدین در سالهایی نوپایی فرزندانشان، عوامل اصلی اجتماعی شدن آنان به حساب میآیند. والدین با ابراز محبت، ایجاد محدودیت و آزادی برای کودک و سرکوبی رفتار غیر قابل قبول او، سرمشق کودک قرار میگیرند و بدینترتیب فرایند اجتماعی شدن عملی میشود. رابطه توأم با دلبستگی که بین مادر و کودک از همان سال اول زندگی کودک آغاز میشود شالوده اجتماعی شدن را در سالهای نوپایی او پیریزی میکند. والدینی باعث ایجاد این دلبستگی شدید میشوند که در برابر نیازهای کودک حساس و پاسخگو و مجموعاً گرم و پذیرا باشند. والدین عقاید خود را در مورد خوبی، توانایی و ارزشها از طرق مختلفی به کودک انتقال میدهند. اگر والدینی کودک را همانطور که هست بپذیرند و دوست داشته باشند این پذیرش در تصوری که کودک از خود در مراحل اولیه رسیدن به خودآگاهی پیدا میکند مؤثر است. اگر کودکان احساس کنند که دوست داشتنی و باارزشاند تصوری که از خود می یابند مثبت خواهد بود و در مورد توانایی های خود احساس اعتماد به نفس خواهند کرد.[3]
[1] - سیف و دیگران، روانشناسی رشد، ج1ف ص218.
[2] ر.ک. ماسن و دیگران، رشد و شخصیت کودک، صص210- 217.
[3] - ر.ک. ماسن و دیگران، رشد و شخصیت کودک، صص228 و 229.